جدول جو
جدول جو

معنی بی درنگ - جستجوی لغت در جدول جو

بی درنگ
بلافاصله، بی تامل، فورا، فوری، الساعه
تصویری از بی درنگ
تصویر بی درنگ
فرهنگ واژه فارسی سره
بی درنگ
بدون تاخیر و تامل، بی دیرکرد، فوراً
تصویری از بی درنگ
تصویر بی درنگ
فرهنگ فارسی عمید
بی درنگ
((دَ رَ))
بی تأمل، فوراً
تصویری از بی درنگ
تصویر بی درنگ
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی رنگ
تصویر بی رنگ
آکرماتیک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بیدرنگ
تصویر بیدرنگ
بی توقف، بشتاب، بسرعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیدرنگ
تصویر بیدرنگ
آنی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی رنگ
تصویر بی رنگ
آنچه رنگ نداشته باشد، کنایه از ساده و بی آلایش، طرح ساده که نقاش بر روی پارچه یا کاغذ می کشد و بعد آن را رنگ آمیزی می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی رنگ
تصویر بی رنگ
((رَ))
بدون رنگ، عالم وحدت، کنایه از ساده و بی آلایش
فرهنگ فارسی معین
бесцветный
دیکشنری فارسی به روسی
عادم اللّون
دیکشنری فارسی به عربی
বর্ণহীন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بی دررو
تصویر بی دررو
آدیاباتیک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بلادرنگ
تصویر بلادرنگ
بی تاخیر، فوراً، بدون وقفه
فرهنگ لغت هوشیار
بی درنگ بی تاخیر فورا بدون وقفه. توضیح این ترکیب عربی فارسی فصیح نیست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی فرهنگ
تصویر بی فرهنگ
بی ادب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوی ورنگ
تصویر بوی ورنگ
طراوت، رونق، زیب و فر
فرهنگ لغت هوشیار